با توجه به احتمالاتی كه در زمینه هوشیاری دشمن مطرح بود، شكستن خط، پاكسازی و گرفتن سر پل مناسب در سریعترین زمان ممكن، ضمن عبور از رود اروند در تضمین موقعیت علمیات، نقش اساسی داشت. در این راستا غواصان ضمن عبور از رود اروند باید معابر را باز میكردند تا نیروهای قایق سوار بتوانند با عبور از این معابر، به ساحل دشمن وارد و تا فرا رسیدن روشنایی صبح، منطقه را برای استحكام سر پل پاكسازی كنند.
عكسالعمل عراقیها در لحظات اولیه عملیات و رویارویی با موجهای گسترده قوای ایرانی كه سرتاسر خط دشمن را مورد تهاجم قرار داده بودند غیر منتظره و تعجب برانگیز بود. به دلیل گستردگی محورهای هجوم و انجام تك پشتیبانی در منطقه «ام القصر»، دشمن تا سه روز در تشخیص فلش اصلی حمله سردرگم بود و نتوانست در برابر هجوم نیروهای ایرانی، اقدامی جدی صورت دهد.
گسترش وضعیت و تامین هدفهای عملیات در همان شب اول، چنان غیرمنتظره بود كه نیروهای «پشتیبان» برای تامین مراحل بعدی عملیات در صبح یا شب دوم علمیات، در ساعت 24 وارد منطقه شده و به سمت اهداف خود حركت كردند.
در لحظه شكستن خط و درگیری با عراقیها، هوای مه آلود و نم نم باران، غواصان را برای انجام بهتر عملیات یاری كرد. نیروهای دشمن كه غافلگیر شده بودند، با مقاومتی اندك پا به فرار گذاشتند، یكی، دو ساعت پس از درگیری، شنود بیسیم دشمن، حكایت از اوضاع نابسامان و به هم ریخته خطوط دفاعی عراقی داشت. هر یك از فرماندهان عراقی، نسبت به منطقه ماموریت خود، سلب مسوولیت كرده و پی در پی از فرماندهان بالاتر، درخواست كمك میكردند.
روز نخست عملیات در شرایطی سپری شد كه دشمن به دلیل سر درگمی در تشخیص هدف اصلی حمله و نیز اصل غافلگیری ناآگاهی نسبت به اوضاع و ابری بودن آسمان، هیچ مهلتی برای عكسالعمل در مقابل حملههای زمینی و هوایی به دست نیاورد؛ حتی از حمایت نیروهای پیاده موجود و تجهیزات نیز عاجز ماند. قوای ایرانی پس از تصرف كامل «فاو» در محورهای «بصره»، «ام القصر» و «البحار» به پیشروی خود ادامه دادند تا نظامیان عراق را هر چه بیشتر از شهر فاو دور نگه دارند.
پیشروی نیروهای ایرانی، زنگ خطر سقوط بصره را به صدا درآورد و عراق به سختی تلاش میكرد تا از سرعت پیشروری قوای ایران بكاهد. در روزهای بعد، درگیریهای سختی بین طرفین روی داد. این جنگ و گریزها در كنار خورعبدالله و منطقهای به نام «كارخانه نمك» به اوج خود رسید؛ اما دشمن دیگر نتوانست به خطوط دفاعی سابق خود در منطقه باز گردد و سرانجام به شكست خود در شهر فاو اعتراف كرد.
حدود دو ماه منطقه زیر آتش سنگین و پاتكهای سخت و بمباران وحشتناك قرار داشت، تا آن كه رفته رفته اوضاع آرام گرفت و خطوط پدافندی تثبیت شد. در آن میان، توپخانه نیروی زمینی ارتش جمهوریاسلامی ایران با تلاش بیوقفه خود، سعی داشت تا حد امكان از نیروهای خودی مستقر در خط، حمایت و پشتیبانی كند.
در طی عملیات والفجر هشت، نزدیك به 800 كیلومتر مربع از خاك عراق آزاد و تلفات و خسارات سنگینی بر دشمن وارد شد. عراق در جریان این عملیات، بیش از 50هزار تن كشته زخمی و اسیر بر جای گذاشت. در میان كشتهشدگان، یك فرمانده لشكر و 5 فرمانده تیپ، و در میان اسیران، چندین سرهنگ، خلبان هواپیما و چرخبال و تعدادی درجه دار وجود داشت و در مجموع، 10 تیپ پیاده كماندویی و نیروی مخصوص و 2 تیپ زرهی، 4 گردان ضد هوایی، 10 گردان جیش الشعبی و 5 گردان توپخانه دشمن منهدم شد.
در جریان عملیات والفجر هشت (فاو) همچنین بیش از 50 فروند هواپیما و چرخبال، صدها دستگاه تانك، نفر بر و خودرو نظامی، توپ صحرایی، توپ ضدهوایی و ناوچه موشك انداز منهدم گردید و دهها دستگاه تانك و نفربر،180 دستگاه خودرو، 20 عراده توپ صحرایی، 120 عراده توپ ضدهوایی، 3 دستگاه رادار موشك و 34 دستگاه مهندسی از میان تجهیزات ارتش عراق به غنیمت قوای ایران درآمد.
در فرایند بیش از 75 روز نبرد گسترده كه صحنه واقعی رویارویی نیروی نظامی و ماشین جنگی حزب بعث عراق با توان قوای ایرانی بود، ایران بر سواحل شمالی خورعبدالله در شبه جزیزه فاو (شهر فاطمیه) مسلط و راه ورود عراق به خلیج فارس بسته شد.
جمعآوری اطلاعات
فعالیت عناصر شناسایی، با فاصله اندكی پس از عملیات بدر آغاز شد. در این مدت اقدامات زیر صورت گرفت:
الف- دیدهبانی مستمر از فعالیتهای گوناگون دشمن:
ب- تهیه شناسنامه نهرها و جادهها و زمین منطقه خودی؛
ج- تهیه نقشه و كالك منطقه؛
د- كنترل فعالیتهای دریایی دشمن توسط را دارهای دریایی.
گذشته از این، شناساییهای لازم از زمین منطقه و تأثیرگذاری باران بر آن، طول و عر و میزان فشردگی نخلها، طول و عرض نهرها و تأثیر جزر و مد بر روی آن انجام شد.
شناسایی انواع مختلف جادهها اعم از شنی، آسفالت و نیز ارتفاع آن از سطح زمین، روییدنیهای كنار ساحل، وسعت و چگونگی گل و لای آن و تأثیرگذاری جزر و مد بر روی آن و ... صورت گرفت.
در این مدت، عمدتاً در سه زمینه به طور مشخص اطلاعات لازم به دست آمد:
1- خط مقدم دشمن
2- موانع و استحكامات موجود در منطقه
3- مشخص نمودن معابر وصولی عملیات
اعلام رمز عملیات
ساعت 22 است. با این كه تماسها اكثراً قطع شده، ولی باز نیروهای غواص به صورتی هماهنگ در كنار سیل بند و سنگرهای دشمن، منتظر علامت حتمی شروع حمله هستند.
در ساعت 05: 22 نیروهای غواص در محور لشكر ثارالله(علیهالسلام) در خط دفاعی عراقیها نفوذ كردهاند؛ به طوری كه تعدادی از افراد دشمن، جمعی از برادران را مشاهده میكنند؛ اما چنان ترس و وحشت بر آنان غلبه كرده كه قدرت هر نوع عكسالعملی از آنان سلب شده است.
دیدن غواصان سیاهپوش با اندامهای غیر طبیعی (به دلیل شكل خاص لباس غواصی) برای نیروهای دشمن چنان وحشتناك و غیر منتظره است كه آنان فقط سعی میكنند تا با هم از صحنه بگریزند. برادر تخریب چی در گزارش به فرماندهی لشكر، این صحنه را چنین توصیف میكند:
«نیمی از گروهان ما در چولانها و نیمی هم در جاده بودند. همین طور كه میرفتیم، 4 نفر عراقی آمدند نزدیك ما. به یكی، دومتری كه رسیدند، ایستادند، و استراحت كردند. بعد بلند شدند. در حالی كه با هم صحبت میكردند، رفتند به طرف محور دیگر، آن جا هم به استراحت پرداختند. اینها كه رفتند، یك نفر را تنها دیدیم كه از عقب میآمد. به محور ما كه رسید، برادران در یك ستون، كاملاً مشخص بودند. بعد دستهایش را به طرف بچهها (به نشانه علامت یا اظهار تعجب) گرفت و از اول تا آخر گروهان را نگاه كرد. تمام بچهها را یكی یكی دید؛ حتی شاید هم شمرد. رفت به طرف آن 4 نفر. بعد عراقیهای دیگر را صدا زد. آن 4 نفر هم آمدند و سریع از پهلوی ما رد شدند. آنها به سرعت سوار «ایفا» شدند. فقط تعدادی نارنجك داشتند. انداختند برای ما كه افتاد داخل آب؛ ولی دیگر نایستادند و خیلی سریع محل را ترك كردند. اینها حتی یك چراغ قوه بچههای خودمان را كه كنارشان روشن شد، دیدند. ولی به روی خودشان نیاوردند و رفتند. كل گروهان، از داخل محور یك رد شد. به محض این كه گروه تأمین خواست برود داخل سنگرها، یك گلوله آر. پی. جی به طرفش شلیك شد. من هم با صدای بلند به یكی از بچهها گفتم: آن را بزن. بچههای دیگر فوری با آر. پی. جی زدند داخل سنگر، از اطراف گروه دو هم آن سنگر را زدند. خود برادر موذن هم یك نارنجك انداخت. بچهها هم تا دیواره سیل بند پشروی كردند. در این جا بود كه دیدیم عراقیها دارند فرار میكنند.»
در حالی كه تیراندازیهای پراكنده در برخی محورها، قریبالوقوع بودن حمله را به شكلی اجتناب ناپذیر خبر میدهد، فرماند قرارگاه خاتم الانبیا (صلیالله علیه وآله) در صدد است تا آمادگی و هماهنگی بین یگانها را به حداكثر مطلوب برساند. تا این زمان، قرارگاه مركزی این آمادگیها را به وسیله قرارگاههای پایینتر پیوسته كنترل كرده است. اكثر یگانها آمادگیشان به میزان 70، 80 و 90درصد گزارش شده است. اما فرمانده قرارگاه مركزی، مرتب به وسیله تلفن و با ارسال پیك به محوطه قرارگاه، كه به منطقه درگیری بسیار نزدیك و زیر برد خمپاره قرارگاه، كه به منطقه درگیری بسیار نزدیك و زیر برد خمپارههای دشمن است، جویان علت عدم آمادگی برخی از یگانها از جمله لشكر 33 المهدی (عجلالله تعالی فرجهالشریف) است. نیروهای این یگان در حساسترین منطقه اروند رود (یعنی نقطه اتصال رودخانه به آبهای پهناور خلیج فارس) در جدال با امواج شدید آب است تا عر زیاد رودخانه را در این محور با موفقیت پشت سر بگذارد.
به رغم تلاشهای انجام شده از هر سو، این یگان برای اجرای ماموریت خود، آمادگی لازم را احراز میكند و با توجه به وضعیت خاص زمان و به تشخیص فرمانده عملیات، از ادامه حركت آن جلوگیری به عمل میآید. تصمیمگیری برای اعلام رمز عملیات در چنین اوضاعی، بسیار دشوار و حساس است. از سویی، یكی از قرارگاههای پایینتر، اصرار میكند كه فرمانده عملیات فرمان را صادر و رمز عملیات را اعلام كند و از سوی دیگر 10 دقیقه تأخیر، به نیروهای عقب مانده فرصت میدهد تا هر چه سریعتر خود را به موازات دیگر نیروها، به پای كار برسانند. در این زمان، نماینده امام در شورای عالی دفاع (حجتالاسلام و المسلمین هاشمی رفسنجانی) در انتظار اعلام آغاز حمله لحظه شماری میكند. ایشان كه امكان تماس و مكالمه تلفنی با قرارگاههای تابعی را ندارد، گزارشهایی را كه از خطوط مقدم به وسیله عناصر پیك به قرارگاه میرسد، به دقت مورد بررسی قرار میدهد.
سرانجام در ساعت 10: 22 تاریخ 20/11/1364 برادر محسن رضایی از سوی قرارگاه خاتم الانبیا(صلیالله علیه وآله) فرمان حمله را چنین صادر میكند؛
بسم الله الرحمن الرحیم
«و لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم و قاتلو هم حتی لا تكون فتنه»
«یا فاطمه الزهرا یا فاطمه الزهرا،» وی سپس به كلیه بسیجیان و پاسداران شركت كننده در عملیات، با لحنی حماسی خطاب میكند:
«امروز، روزی است كه 7 سال پیش در چنین زمانی، امام(خمینی) فرمان داد حكومت نظامی باید لغو شود (اشاره به 21 بهمن 1357). شما برادران نیز حكومت نظامی صدام را لغو كنید و ان شاءالله بریزید توی شهر و روستا و همه حكومت نظامی را به هم بریزید.»
اعلام رمز عملیات در فضایی كاملا روحانی و در عین حال پر التهاب انجام میشود. قرارگاههای تابعه به فرماندهان لشكرها و آنان به ردههای پایینتر، رمز پر معنای یا «فاطمه الزهرا» را منتقل میكنند. نام حضرت زهرا (سلامالله علیها) در كلیه بیسیمها تا رده گروهان، به صدا در میآید . فرمانده عملیات فورا به دیدگاهی خارج از سنگر میرود و از نزدیك، درگیری در كلیه خطوط را ملاحظه میكند. تبادل گلولههای رسام 15 و تبادل آتش توپخانه خودی و دشمن مشهود است.
بیاختیار وی به همراه حاضران به قرائت دعای فرج میپردازد. فریاد «الهی عظم البلا» در میان صدای رگبار و تبادل آتش خودی و دشمن، ندای مظلومیت امتی است كه به رغم تحمل همه سختیها و مشكلات چند ساله بسیجیان جان بر كف را برای خدمت به اسلام، انقلاب و امام، این چنین به پیشگاه خداوند هدیه میكنند. در این زمان، یكی از گروهانهای غواص توانسته است خود را به پشت كمین و سنگرهای دشمن برساند. این گروهان با شنیدن صدای موتور قایقهای خود حامل نفرات گردانهای پیاده پی به آغاز حمله میبرد و به دستور فرمانده خود، بلافاصله حمله را آغاز میكند.
در حالی كه دشمن كاملاً غافلگیر شده است، غواصان خط شكن با رگبار كلاشینكف و پرتاب نارنجك و شلیك گلولههای آر. پی. جی 7 یكی پس از دیگری اقدام به پاكسازی سنگرهای نیروهای عراقی میكنند. یكی از فرماندهان رزمندگان غواص درباره چگونگی آغاز درگیری میگوید: «من خودم به داخل یكی از سنگرهای اجتماعی دشمن رفتم. در را باز كردم، همه خوابیده بودند. وقتی بیدار شدند، خیال كردند از خودشان هستم. با من صحبت كردند. اصلاً ما متعجب مانده بودیم؛ زیرا درگیری را كه شروع كردیم، هنوز فكر میكردند ما از نیروهای خودشان هستیم و ما را نمیزدند. البته بسیاری از ما را هم نمیدیدند.»
دو تن از برادران غواص نیز نحوه شروع و انجام درگیری را چنین توصیف میكنند:
«تا سیم خاردارها رفتیم، عراقیها داشتند كار میكردند و موانع مخصوص كار میگذاشتند. كارشان كه تمام شد، بعد خوب نگاه كردند و رفتند. برادر مسعودی رفت جلو، بچهها با كمی فاصله همه رفتند پشت سرش. بعد برگشت و گفت: همه خواباند. بعضی از سنگرهایشان خالی بود. بچهها رفتند داخل آن و مستقر شدند. داشتیم صحبت میكردیم كه یك نفر عراقی آمد و شروع كرد به عربی صحبت كردن. اسلحهاش به اسلحه یكی از بچهها خورد و متوجه ما شد. در این جا یك درگیری تن به تن انجام شد. همزمان صدای تیراندازی از نقاط دیگر شنیده میشد و اجرای آتش خودی شروع شده بود. یكی از بچهها آن عراقی را با خنجر زد و دادش كه بلند شد، عراقیهای دیگر شروع كردند به این طرف و آن طرف رفتن. بچهها هم با آر. پی. جی 7 و نارنجك از دور و نزدیك آنها را به هلاكت رساندند.»
از ساحل خودی، مشاهده انفجار نارنجك در سنگرهای نگهبانی دشمن كه یكی پس از دیگری، برای چند ثانیه سنگرها را روشن و سپس منهدم میكند، صحنهای تكان دهنده و غرورانگیز ایجاد كرده است. در نقاطی كه آثاری از آتش و درگیری مشابه وجود ندارد، اجرای آتش از ساحل خودی، حجم زیادی از گلولههای تانك و تفنگ 106 میلیمتری و خمپاره و تیربارهای كالیبر بزرگ را روی آن نقاط متمركز كرده است. آتشی سهمگین و مهلك همراه با آتش مسلسلهای سبك افراد پیاده نزدیك به 20 كیلومتر طول جبهه را پوشانده و در مدتی كوتاه، سكوت و آرامش عمیق منطقه به صحنهای هولناك و فضایی آكنده از دود و انفجار وحشتزا تبدیل شده است. در این لحظه دو تن از برادران غواص كه به دلیل تلاطم و حركت سریع آب اروند، كه به سمت چپ، منحرف و در نقطهای دیگر، به ساحل رسیده بودند، بدون اسلحه، خسته و نفس زنان در پی یافتن محل اصلی ماموریت خویش هستند. كمی آن طرفتر، سنگری از دشمن در معر تیراندازی گلولههای مستقیم خودی است؛ ولی از داخل سنگر، همچنان علائمی از تیراندازی متقابل به وسیله كلاش مشاهده میشود. این دو نفر در محدودهای قرار گرفتهاند كه هیچ اثری از نیروی پیاده خودی نیست و فقط آتش ساحلی روی دشمن اجرا میشود. كمی به سنگر نزدیك میشوند و تصمیم میگیرند كه به تنهایی دست به كار شوند. این دو جز چند عدد نارنجك، هیچ سلاح دیگری با خود ندارند. هر كدام یك نارنجك به داخل پرتاب میكنند و به این وسیله سربازان دشمن كشته میشوند. بعد وارد سنگر میشوند و اسلحه و قشنگهای موجود را با خود برداشته و به پاكسازی دیگر سنگرها میپردازند. در حالی كه آتش شدید از ناحیه ساحل خودی هنوز قطع نشده است و پیوسته گلولههای تیر مستقیم در اطراف این برادران به زمین مینشیند، آنها تصمیم میگیرند پاكسازی را ادامه دهند و بههمین ترتیب، 150متر دیگر از خط دشمن را پاكسازی میكنند. این دو به كمك هم بدون توقف، به راه خود ادامه میدهند و در آخر پس از مدت كمی، به برادران همرزم خویش پیوسته و همراه دیگر برادران به ادامه ماموریتشان میپردازند. در محور دیگر، از یك دسته برادران غواص، تنها سه تن موفق به استقرار كامل در ساحل دشمن گردیدهاند. یك فرمانده دسته و دو رزمنده دیگر پس از كمی سردرگمی، به هم پیوسته و بدون اتلاف وقت، اقدام به شكستن خط كنند.
درباره نحوه شكستن خط در یكی دیگر از محورها، مسوول گروه غواص چنین توضیح میدهد:
«حدود سه ربع ساعت زیر موانع خوابیدیم. در این فرصت، بچهها را تقسیم و افراد آر. پی. جی زن را برای هر سنگر مشخص كردیم. در این حال، یك مرتبه دیدیم همه جا روشن شد. متوجه شدیم عملیات آغاز شده است. دیگر فرصت نبود كه تخریب چیها كاملاً سیم خاردارها را قطع كنند. از قبل هم به دلیل ایجاد سر و صدا از بریدن آن خودداری كرده بودیم. همه هجوم بردیم به طرف سیم خاردارها. چون بلند بود، نتوانستیم رد شویم، یكی از بچهها از همان جا به طرف سنگری كه تیراندازی میكرد، آر. پی. جی شلیك كرد و سنگر فورا ساكت شد. بلافاصله یكی دیگر از بچهها از داخل سه ردیف سیمخاردار عبور كرد و به شدت زخمی شد؛ ولی رفت. به دنبال او، من و سه نفر دیگر، از لابه لای سیم خاردارها عبور كردیم. اولین كاری كه كردیم، با نارنجك سنگرهای اول را زدیم. سپس سیم خاردارها را بریدیم و بقیه بچهها هم به ما پیوستند و با استفاده از نارنجكهای عراقی، پاكسازی سنگرها را ادامه دادیم.»
در بقیه محورها نیز، در مجموع رزمندگان به محل اطلاع از شروع عملیات، به صورت گسترده و همه جانبه از پشت و رو به رو، به خط دفاعی دشمن هجو میبرند و با سرسختی هر چه تمامتر در پی یافتن عناصر دشمن و پاكسازی كامل سنگرها، به جستجو میپردازند. در این لحظه، بسیاری از تیر بارهای دشمن با مشاهده میزان نفوذ غواصان به تصور هلی برن16 نیروها، به طرف آسمان نشانه میگیرند و برای رویت آثاری از چرخبال برفراز اروند، به جستجو ادامه میدهند. نیروهای دشمن وحشت زده، نگاهشان به آسمان و به آتش خودی دوخته شده است و چنان سرگرم یافتن حمله كنندگان هستند كه حتی از پرتاب و انفجار نارنجك برادران غواص به درون سنگرشان، غافل ماندهاند و پیوسته بدون حساب تیراندازی میكنند. از یك سو، گلولههای آر. پی. جی و تفنگ 106 بر سنگرهای سه دهنه با ضخامت تقریباً یك متر، چندان موثر نمیافتد و از سوی دیگر، دالانی كوچك به وسیله پیچ 2متری، محیط خارج و داخل سنگر را به هم مرتبط كرده است و مانع ورود نارنجك در محوطه اصلی سنگر میشود.
این تحركات كه در زمانی كوتاه صورت میگیرد، پر از هیجان و التهاب است در این جا بار دیگر رزمندگان غواص شجاعت، اعتماد به نفس و سرعت عملشان به نمایش میگذارند. آنان برای رفع چنین مسالهای، به بام سنگر رفته و از طریق دهانههای سنگر كه لولههای كلاش یا تیربار از آن بیرون آمده است، به داخل آن نارنجك پرتاب میكنند و با انفجار اولین نارنجك، سكوتی همیشگی بر سنگر مستولی میشود.
شهید بنفشه (از مسوولان گروهان غواص) از جمله كسانی است كه پس از پاكسازی 9 سنگر فعال دشمن، به این نحو یكی دیگر از سنگرهای دشمن را خاموش میكند و عاقبت مورد اصابت گلولهای از داخل نخلستان واقع میشود. وی در حالی كه دستانش قطع شده، یك دستش در نزدیكی دهانه سنگر آویزان كرده و دست دیگرش بر بام سنگر قرار گرفته است؛ نمایی از یك شهادت شجاعانه و قهرمانانه را در معر دید شاهدان قرار میدهد.
حركت نیرو به طرف محورهای عملیاتی
از صبح روز، 20/11/1364 تمام گردانهای رزمی و غیره با شور و هیجان و گامهای استوار نوید پیروزی سر داده و خود را برای انجام یك عملیات دیگر آماده میكردند. همه به رغم آن كه میدانند تا مرز شهادت فاصله چندانی نیست؛ اما با روحیهای عالی، یكدیگر را در آغوش میگیرند و از هم حلالیت میطلبند. عده دیگری از نیروها در حال نوشتن وصیتنامههای خود هستند.
حال و هوای نیروهای غواص حال و هوای دیگری است.
این آخرین دعای توسلی است كه میخوانند و چند شبی بیشتر به لحظه موعود نمانده است. آنها میدانند كه احتمال بازگشتشان نسبت به نیروهای دیگر بسیار ضعیف تر است. آنها با بدنهای نحیف و دستان پینه بسته جز شهادت به هیچ چیز دیگری نمیاندیشند. همچنین به خوبی میدانند كه پس از حدود یك ساعت جنگیدن با امواج آب و موانع جنگ با نیروهای دشمن را در پیش دارند. زمانی كه فرمانده لشكر گفت: «شاید این آخرین دعای توسل شما باشد و.» نیروهای غواص حالات عجیبی داشتند؛ به طوری كه انسان میتوانست شب عاشورای امام حسین(علیهالسلام) را تجسم كند.
لحظات حركت فرا رسیده بود. نیروها با توجه به سازمان رزم خود، گردان به گردان به صورت ستون، به طرف محورهای عملیاتی حركت كردند. همه چیز طبق روال از پیش تعیین شده پیش میرفت؛ یگان دریایی قایقهای خود را با موتور خاموش- با پارو یا طناب- درون نهرها و محورهای عملیاتی برای استقرار در پیچهای نزدیك اروند، به طرف جلو حركت میداد. گردانهای خط شكن به صورت ستونی به طرف محورهای عملیاتی خود در حركت بودند تا در زمان مقرر، سوار بر قایقها شوند و سپس با اعلان فرمانده عملیات را آغاز كنند.
پیروزی احتمالی ایران و تأثیر آن در عراق
در پی عملیات قوای ایران، رژیم عراق كه خود را با خطری جدی مواجه میدید، دست به تحركات سیاسی وسیعی زد؛ از جمله: احضار روسای نمایندگی عربی به وزارت خارجه این كشور، ملاقات عزیز با سفرای پنج كشور عضو دایم سازمان ملل در بغداد، دیدار عزت ابراهیم (معاون صدام) با ولیعهد عربستان و ... نمونههایی از تأثیرات احتمالی این عملیات را كه منجر به هراس رژیم عراق شده بود، میتوان در گزارشها و تحلیلهای مفسرین رسانههای خارجی مشاهده كرد: روزنامه اسراییلی معاریو (28/11/64): «اگر ایرانیان موفق شوند پایگاهی را كه به تصرف درآورندهاند، حفظ كنند، موقعیت صدام را متزلزل خواهند ساخت و راهی برای نفوذ در كشورهای ثروتمند خلیج فارس، به دست خواهند آورد.»
رادیو امریكا (25/ 11/64):
«واضح است كه پس از چهار روز جنگ، عراقیها درد سر بزرگی را در عقب راندن ایران تجربه میكنند و آگاه هستند چنانچه ایران موقعیت خود را در آن منطقه تحكیم بخشد، چه مشكلات بعدی به وجود خواهد آمد.»
هوشیاری دشمن
در آغاز كار، شواهد نشان میداد كه دشمن هنوز نسبت به محدوده عملیاتی یگان آگاه نشده است؛ اما به زودی با فرستادن هلیكوپتر شناسایی، شلیك چند گلوله خمپاره و همچنین با توجه به نزدیك شدن علمیات، شلوغ شدن منطقه و از دیاد ترددها، تقریباً هوشیارتر شد؛ به طوری كه فرمانده لشكر در این مورد در تاریخ 17/11/1364 میگوید:
«پریروز، دو فروند هلیكوپتر به منطقه آمده و آنجا را شناسایی كردند. هلیكوپتر شناسایی، برای كنترل ویژه ساحل خودی آماده بود، اینها حساسیتهای دشمن است، آتش دشمن، ثبت تیرهای آن كه اخیراً انجام میدهد، نشاندهنده آن است كه دشمن حساس شده است.»
دلایل موفقیت عملیات والفجر هشت
هنگام طراحی عملیات والفجر هشت و نیز همزمان با تلاشهای پس از آن، واقعیاتی رخ نمود كه به تدریج نقش اساسی خود را در رابطه با پیروزیهای این عملیات و نیز ضرورتهای مورد نظر جهت ادامه جنگ نشان داد. در نهایت آنچه فتح فاو را به دنبال داشت، عوامل متعددی بود كه بعضاً به طور مستقیم یا عیرمستقیم تأثیر خود را بر جای گذاشت. در این رهگذر به پارهای از آن عوامل اشاره میشود:
1- غافلگیر شدن دشمن و عدم آمادگی آن؛
2- ضعف اطلاعاتی دشمن؛
3- عملیات پشتیبانی از ام الرصا ص، شلمچه و محورهای دیگر؛
4- اتخاذ تاكتیكهای ویژه، خصوصاً به هنگام عبور از رودخانه اروند؛
5- موقعیت زمین منطقه كه امكان مانور مناسب را از دشمن سلب میكرد؛
6- امكان استفاده مناسب از آتش خودی؛
7- سیستم نسبتاً مناسب پدافند هوایی؛
8- وسعت نسبتاً مناسب منطقه؛
9- پشتیبانی بیشتر دولت و مردم نسبت به گذشته در فراهم آودن امكانات و نیرو؛
10- اقدامات مهندسی؛
11- آموزش و سازماندهی مناسب نیروها؛
12- اقدامات پیشگیرانه در مقابل تكهای شیمیایی دشمن؛
13- استفاده مناسب از نیروی هوایی و هوانیروز؛
14- به كارگیری سلاحهای ضدزره.
جنگ در مقایسه با سه سال گذشته خود، از ابعاد و پیچیدگیهای روزافزون برخوردار شده بود. در این روند تغییر زمین مانور از دشت و خشكی به هور و رودخانه اروند- كه طبعاً تاكتیكهای ویژهای را برای عبور، تأمین عقبهها و ... نیاز دارد- بارزترین وجه آن بوده است. ناتوانی عراق در انطباق خود با شرایط به وجود آمده و رویارویی با تاكتیكهای برتر قوای ایرانی، ابتكار عمل را در اختیار قوای نظامی ایران قرار داده بود؛ بهطوری كه در این شرایط، فریب و غافلگیری دشمن و به دنبال آن، در هم ریختگی خطوط دفاعی عراق، از جمله مهمترین عوامل هراس و نگرانی حاكمان بغداد و قدرتهای شرق و غرب را تشكیل میداد.
عملیات والفجر هشت تجارت متفاوتی را در پی داشت كه در این قسمت، نظر به اهمیت موضوع، تنها به «ضرورت تجزیه قوای دشمن» و نیز «ضرورت پشتیبانی همه جانبه از جنگ» اشاره میشود:
1- ضرورت تجزیه قوای دشمن
تجزیه قوای دشمن، عملاً تضمین پیروزی عملیات را افزایش و جنگ را به سمت تعیین تكلیف نهایی سوق میداد. بر این اساس عملیات والفجر نه و حملات به جزیره ام الرصا ص همزمان با عملیات والفجر هشت، در غرب و جنوب كشور طراحی و انجام شد. از آن جا كه منطقه فاو برای دشمن اهمیت خاصی داشت، لذا عمده قوای خود را در آن جا متمركز كرد و این پیشامد، فرصت مناسب را برای نیروهای خودی برای پیشروی در منطقه عملیاتی غرب كشور (والفجر نه) فراهم كرد.
تحمیل وضعیت مشابه به دشمن با انجام عملیات از دو یا چند محور به طور همزمان، عملاً میزان تأثیرگذاری ابزار تكنولوژیك عراق را كاهش داده و توان ارتش این كشور را تضعیف میكرد؛ در نتیجه مانع از دفاع متمركز قوای دشمن در یك محور میشد.
لازمه محقق چنین وضعیتی، عبارت از گسترش سازمان رزم با بسیج نیرو و افزایش توان سازماندهی آنان بود؛ چنانچه پس از عملیات والفجر هشت، تلاش گستردهای به منظور سازماندهی 500 گردان رزمی و افزایش آن به 1000 گردان صورت میگرفت.
2- پشتیبانی همه جانبه از جنگ تأكیدهای مكرر فرماندهی كل قوا مبنی بر این كه «جنگ در راس امور است.» به معنای بسیج تمام كشور در خدمت جنگ و نیز ضرورتهای اجتناب ناپذیر آن، انجام این مهم را كه برآمده از ارتباط تنگاتنگ جنگ با ارگانهای گوناگون كشور بود، روشنتر كرد.
در این میان، آنچه در عملیات والفجر هشت محقق شد. نشانگر ضرورت به كارگیری تمام امكانات كشور در خدمت جنگ و تأثیرگذاری فزاینده آن در كسب پیروزی بود.
طبیعتاً تحقق وضعیت یاد شده، به طور مطلوب و شایسته در گرو ایجاد سیستم مناسب با امر جنگ و ضرورتهای آن بود. در این صورت، گذشته از این كه فاصله جبهه و پشت جبهه كاهش مییافت، امكان حل برخی از معضلات كه قطعا ناشی از ناهماهنگی بود نیز میسر شد و در نتیجه، در زمانی نه چندان طولانی، امكان دستیابی به موقعیتهای چشمگیر و سرنوشت ساز فراهن گردید.
روز شمار عملیات والفجر هشت
7/10/1364
- ستاد تبلیغات جنگ ادعای عراق مبنی بر گلوله باران شهر فاو توسط ایران را تكذیب كرد.
8/10/1364
- طی مراسمی در استادیوم آزادی و با حضور رئیسجمهوری؛ نیروی 12 هزار نفری بسیجیان از تهران عازم جبهههای نبرد شدند.
- یك كشتی دانماركی حامل محموله نظامی برای عراق، توسط پرسنل نیروی دریایی ایران متوقف شد.
- تبادل آتش توپخانه و سلاحهای سنگین در مناطق جزایر مجنون، كوشك و طلائیه با شدت ادامه داشت.
- با هوشیاری پدافند هوایی تجاوز هواپیمای مهاجم عراقی به پیرانشهر دفع شد.
در جبهه مرزی باختران و ایلام، 15 موضع جنگ افزار و پست دیدهبانی دشمن درهم كوبیده و حدود 30 تن از نفرات آنان را به هلاكت رسیدند.
- بیش از 400 مدرسه ابتدایی در مناطق دهوك و اردبیل، تعطیل و معلمان آنها اجباراً عازم جبهه شدند.
- رادیو مسكو؛ ادامه جنگ ایران و عراق در همكاریهای بازرگانی- اقتصادی شوروی و ایران تأثیر منفی بسیار دارد.
9/10/1364
- سرپرست ستاد تبلیغات جنگ: صدام از توافقهای پشت پرده بر سر حكومت آینده عراق نگران است.
- وزیر مشاور در امور خارجی امارات متحده عربی، با رئیسجمهوری، نخست وزیر و رئیس مجلس شورای اسلامی، دیدار و گفتگو كرد.
- تیپ ویژه شهدا برای هر گونه عملیات رزمی اعلام آمادگی كرد. این تیپ پس از توطئه كردستان شكل گرفت و در رابطه با جنگهای كوهستانی، دریایی، منظم و نامنظم دارای تخصصهای ارزندهای است.
- در میان بدرقه پرشكوه مردم مشهد دومین كاروان 11 هزار نفری راهیان كربلا از خراسان عازم جبههها آزاد شد.
- یك ستون موتوری دشمن در جاده نظامی فاو- بصره، هدف آتش سلاحهای سنگین ایران قرار گرفت و منهدم شد.
3/11/1364
- كاروان راهیان كربلا عازم جبههها شد.
- دولت سودان سفر اتباع این كشور را به عراق ممنوع كرد.
20/11/1364
- با فتح خرمشهر، دشمن در صحنه رویارویی با رزمندگان ایران، به لاك دفاعی فرو رفت. پیروزیهایی كه پس از آن به دست آمد، برتری قدرت ایران را در جبهههای جنوب آشكار كرد. این روند تا سال 1364، یعنی شروع حمله ایران به شبه جزیره «فاو» ادامه داشت. عملیات در اروند، پس از بررسیهای لازم و استفاده از تجربیات و به كارگیری تدابیر مهم نظامی و اطلاعاتی، انجام شد. این تدابیر در سه بخش مهم، یعنی آموزش، شناسایی و تدارك متمركز شد. آموزش نیروهای ایرانی در یگانهای مختلف، با روحیههای بالا ادامه یافت و تعدادی از گردانها، آموزشهای تخصصی و ویژه دیدند. به موازات آن، شناسایی منطقه و بررسی همه عوامل دخیل در عملیات، انجام گرفت.
این كار با حساسیت و وسواس زیاد، از سوی فرماندهان دنبال میشد. سعی بر آن بود كه دشمن به هیچوجه متوجه كوچكترین حركتی در منطقه نشود؛ چرا كه این قطعه از جبهه، برای عراق اهمیت ویژهای داشت. فاو، زمینی است محصور در میان رودخانه اروند، خلیج فارس و خور عبدالله، كه از سمت خشكی به بصره منتهی میشود. در شمال این منطقه، رودخانه اروند و جزیره آبادان واقع شده و در فاصله 90 كیلومتری شمال غربی آن، شهر صنعتی بصره قرار دارد. همچنین در جنوب فاو، خور عبدالله، خلیج فارس و در جنوب غربی، بندر ام القصر قرار دارد. گذشته از همه این موارد، دو دلیل همده نزدیكی به بصره و گذرگاه اتصال به خلیج فارس، كافی بود كه عراق تدابیر شدید و امكانات وسیعی را در منطقه لحاظ كند. نكته دیگر در شناساییها كه قوای ایران باید بر آن اشراف و آگاهی كامل مییافتند، وجود عوار طبیعی بود، كه از مهمترین آنها، میتوان به رودخانه خروشان اروند اشاره كرد. رودخانهای كه با اتصال به آبهای آزاد، شرایطی استثنایی دارد و به لحاظ عمق و عرض نیز با رودخانههای دیگر متفاوت است و شاید یكی از دلایل غافلگیری دشمن، همین بود كه عراق تصور نمیكرد یگانهای رزمی ایران، قادر به عبور از اروند باشند. از ماهها پیش، یگانهای مهندسی و تداركاتی، مشغول آماده سازی منطقه و تأمین نیروها بودند، كه از جمله میتوان به احداث چند جاده در میان نخلستانها و تدارك چندین اسكله اشاره كرد.
سرانجام عملیات والفجر هشت در ساعت 10: 22 دقیقه روز 20/11/1364 آغاز شد. نیروهایی كه مدتها منتظر چنین شبی بودند، با شنیدن رمز عملیات، هجوم گسترده خود را آغاز كردند: «بسمالله الرحمن الرحیم . لاحول و لا قوه الا بالله العلی العظیم، و قاتلو هم حتی لاتكون فتنه. یا فاطمه الزهرا، یا فاطمه الزهرا، یا فاطمه الزهرا». با آغاز عملیات، لشكرها و تیپهای نیروی سپاه پاسداران، با پشتیبانی آتش توپخانه ارتش، مبادرت به شكست خط دشمن مطرح بود، شكستن خط، پاكسازی و گرفتن سرپل مناسب، نقش اساسی را در تضمین موقعیت عملیات داشت؛ غواصان باید معابر را برای نیروهای قایق سوار باز میكردند تا آنها بتوانند از این معابر، وارد ساحل دشمن شده و تا روشنایی صبح، منطقه را برای تثبیت و استحكام سر پل، پاكسازی كنند. در لحظه، شكستن خط و درگیری با عراقیها. هوای مهآلود و نم نم باران، غواصان را برای انجام بهتر عملیات یاری كرد. عراقیها كه غافلگیر شده بودند، بیهیچ مقاومتی پا به فرار گذاشتند. یكی، دو ساعت پس از درگیری. شنود بیسیم دشمن، حكایت از اوضاع نابسامان و به هم ریخته خطوط دفاعی عراق داشت. هر یك از فرماندهان عراقی، نسبت به منطقه تحت الحفظ خود، سلب مسوولیت نموده و یكسره از ردههای بالای خود، درخواست كمك كردند. روز نخست، عملیات در شرایطی سپری شد كه دشمن به دلیل غافلگیری طولانی، ناآگاهی نسبت به اوضاع و ابری بودن آسمان، برای هر گونه عكسالعمل زمینی و هوایی، مهلتی نیافت؛ حتی از سرمایهگذاری جدی در خصوص نیروهای پیاده و تجهیزات موجود عاجز ماند. پیشروی رزمندگان، زنگ خطر سقوط بصره را به صدا در آورد و عراق مجبور شد تا به هر قیمتی، از پیشروی قوای ایران بكاهد. در روزهای بعد، درگیریهای سختی بین طرفین روی داد؛ ولی این جنگ و گریزها در كنار خود عبدالله و منطقهای به نام «كارخانه نمك» به اوج خود رسید. اما عراق دیگر نتوانست به خطوط دفاعی سابق خود در منطقه باز گردد و به شكست خود در شهر فاو اعتراف كرد. حدود 2ماه منطقه زیرآتش سنگین و پاتكهای سخت و بمبارانهای وحشتناك شیمیایی قرار داشت، تا آن كه رفته رفته اوضاع آرام گرفت و خطوط پدافندی تثبیت شد.در آن میان، توپخانه نیروی زمینی ارتشجمهوری اسلامی ایران، با تلاش بیوقفه خود، سعی داشت تا حد امكان از رزمندگان مستقر در خط، حمایت و پشتیبانی كند. طی عملیات والفجر هشت، نزدیك به 800 كیلومتر مربع از خاك عراق آزاد و تلفات و خسارات سنگینی بر دشمن وارد شد. عراق در جربان این عملیات، نزدیك به 52000 تن كشته، زخمی و اسیر بر جای گذاشت كه در میان كشته شدگان، 1 فرمانده لشكر و 5 فرمانده تیپ، و در میان اسیران، چندین سرهنگ ستاد، سرهنگ دوم، سرگرد و افسر جزء خلبان هواپیما و چرخبال چندین درجهدار وجود داشت.
در مجموع،10 تیپ پیاده، كماندویی و نیروی مخصوص و 2 تیپ زرهی، 4 گردان ضد هوایی، 10 گردان جیش الشعبی و 5 گردان توپخانه دشمن 100 درصد منهدم شدند. همچنین در جریان عملیات والفجر هشت (فاو) تعداد 74 فروند از هواپیماهای دشمن، 11 فروند چرخبال، 600 دستگاه تانك و نفر بر، 500 دستگاه خودرو نظامی، 20 عراده توپ صحرایی، 55 عراده توپ ضدهوایی، 2 فروند ناوچه موشك انداز و 5 دستگاه مهندسی، منهدم و 140 دستگاه تانك و نفربر، 250 دستگاه خودرو، 35عراده توپ صحرایی، 150 عراده توپ ضدهوایی و 3 دستگاه رادار موشك و دستگاه مهندسی از میان تجهیزات ارتش عراق به غنیمت رزمندگان ایران درآمد.
طی 84 روز نبرد گسترده كه صحنه واقعی رویارویی نیروی نظامی و ماشین جنگی حزب بعث عراق با توان رزمندگان قوای ایرانی، ایران بر سواحل شمالی خور عبدالله و شبه جزیره فاو (شهر فاطمیه) مسلط و راه ورود عراق به خلیج فارس مسدود شد.
طراحی این عملیات، ابتدا در سال 1361از سوی سردار شهید حسن باقری پس از شناسایی منطقه اروند و فاو، آغاز و بعد از آن در سال 1364، تكمیل و اجرا شد.
تاریخ 21/11/1364
- در این روز، قرارگاه تیپ 111 كاملاً به محاصره رزمندگان اسلام درآمد و دیگر گردانها نیز منهدم شدند؛ زیرا نیروهای خودی اجازه نشان دادن كوچكترین واكنشی را بهدشمن ندادند. در نخستین مرحله پاتك، دشمن مذبوحانه به بمباران شیمیایی متوسل شد و منطقه را آلوده كرد.
- از سوی دیگر، تلاش زیاد نیروهای عراق برای نجات فرمانده تیپ 111 و بردن سایت موشكی نتیجهای نداشت و تیپ 38 كماندویی به دلیل حجم زیاد آتش خودی، به منطقه پاتك نرسید.
تاریخ 22/11/1364
- قرارگاه تاكتیكی ستاد مشترك ارتش عراق در شهر ناصریه، پس از كشف تك اصلی نیروهای خودی و تشخیص محور اصلی عملیات، به فرماندهی نیروهای گارد ریاستجمهوری اعلام كرد كه باید هر چه سریعتر با تمام امكانات، برای سد كردن راه دشمن و باز پس گرفتن اهداف قبلی، زیر امر سپاه هفتم وارد عمل شود. در این روز، ستاد عملیات جنوب در پی تصمیمی عجولانه تیپ 3 نیروی مخصوص و تیپ 4 پیاده را وارد عمل كرد و در بدترین موضع دفاعی قرار داد. این 2 تیپ برای جلوگیری و سد كردن تك نیروهای خودی در دو طرف جاده استراتژیك گسترش یافتند؛ اما با اجرای آتش موثر توپخانه خودی، در نخستین روز، حدود 30درصد تلفات جانی را متحمل شدند. در همین روز، به گردان كماندویی تیپ 10 زرهی دستور داده شد تا در سه راهی منتهی به جاده قرارگاه لشكر 26 گسترش پیدا كند و مانع دور زدن رزمندگان به پشت تیپهای 3 و 4 گارد ریاستجمهوری شوند. در طول 24ساعت پدافند، تیپهای 3 و حدود 35 درصد از نیروهایشان توسط آتش دقیق و قدرتمند توپخانههای ما منهدم شدند سرانجام، 2 تیپ مزبورتا روز 24/11/1364 به صورت دقیقه شمار از سوی نیروها و توپخانه خودی متحمل تلفات شدند.
تاریخ 23/11/1364
- در سحرگاه 23/11/1364، رزمندگان ایران جاده منتهی به قرارگاه لشكر 26 و جاده استراتژیك (فاو- بصره) را تسخیر، گردان كماندویی تیپ 10 زرهی را در سه راهی، منهدم و تیپهای 3 و 4 گارد ریاستجمهور را كاملاً محاصره كردند. در مقابل، 2 تیپ مزبور، با التماس درخواست نیروی بیشتر را داشتند. بین این 2 تیپ، 1 گروهان مستقر شده بود كه هیچ گونه كارایی نداشت. در اواسط روز، دشمن اعلام كرد باید به هر ترتیبی كه شده است، مواضع پدافندی دو تیپ مزبور حفظ شود و نیروها برای تحكیم مواضع، تا اطلاع ثانوی در محل خود قرار گیرند.
24/11/1364
- در ساعت 30: 5 روز 24/11/1364 دشمن حمله شیمیایی وسیعی را انجام داد. این تك شیمیایی برای باز كردن محاصره تیپهای 3 و 4 انجام شد؛ ولی به دلیل آن كه دست خداوند بالای همه دستهاست، معجزه عظیمی مواد مزبور را به سوی 2 تیپ هدایت كرد و حدود 70 درصد آنها به مواد شیمیایی آلوده و بیشترشان نابینا شدند.
پس از این واقعه، دشمن سخت وحشت زده شد و مرتب درخواست كمك میكرد؛ اما به دلیل آن كه محاصره رزمندگان ایران قرار داشت، نتوانست از حمایت نیروی چشمگیر كمكی بهرهمند شود، تا اینكه با تلاش مستمر فرماندهی گارد ریاستجمهوری، تیپ 443 به كمك این 2 تیپ فرستاده شد، كه سحرگاه همان روز، هدف حمله رزمندگان اسلام قرار گرفت و در پی انهدام یكی از گردانهایش، فرار كرد. نیروهای خودی با كامل كردن الحاق و رسیدن به قرارگاه لشكر 26، وحشت عجیبی در رده فرماندهی سپاه هفتم ایجاد كردند و از آن به بعد، فرماندهی و مسوولیت منطقه مستقیماً زیر نظر سپاه هفتم قرار گرفت.
25/11/1364
- نیروهای خودی كه در سحرگاه این روز به تیپ 443 حمله كرده بودند، توانستند حدود 50 درصد آن را منهدم و حلقه محاصره 2 تیپ گارد ریاستجمهوری را تنگتر كنند.
تیپ 443 بدون اطلاع سپاه هفتم، 2 كیلومتر از مقابل سه راهی و تیپ 34 كماندویی نیز حدود 3 كیلومتر از مواضع خود در جناح چپ كارخانه نمك عقبنشینی كرد. در ساعت 2 بعدازظهر، گردان كماندویی تیپ 10زرهی در تقاطع جاده دوم مستقر شد. در این روز، آتش توپخانه (خودی) تلفات سنگینی را به دشمن وارد آورد و هر گونه حركتی را از آن سلب كرد. در این روز، بیشتر فعالیت دشمن، تحكیم مواضع پدافندی و تقویت عقبهها با تیپ 10زرهی و تیپ 2 گارد ریاستجمهوری و تیپ 66 نیروی مخصوص بود.
26/11/1364
دو تیپهای 3 و 4 گارد ریاستجمهوری، كه در محاصره قرار داشتند، در پی انجام تقویتهایی توانستند حداكثر 2گردان از نیروهی خود را از حلقه محاصره نجات دهند. همچنین ماموریت حفظ جاده استراتژیك را تا انتهای حوضچه نمك به تیپهای 34 كماندو، تیپ 10زرهی، تیپ 704 و تیپ 409 واگذار كرد. هواپیماهای عراق نیز بسیار فعال عمل كردند؛ به طوری كه حدود 30ماموریت بمباران روی مواضع ما داشتند. تا این تاریخ، اثری از فعالیت توپخانه دشمن وجود نداشت و بیشتر آتشهای ایذایی با تانك شلیك میشد. تیپهای 141و 110 پس از عقبنشینی، مامور حفظ سیلند حوضچه نمك و جنوب پل كانال آب حوضچه نمك شدند؛ زیرا به آنها دستور داده شده بود كه از این مناطق مراقبت كنند.
27/11/1364
در سحرگاه این روز، رزمندگان ایران با ادامه تك، جاده ام القصر- فاو تا انتهای حوضچه نمك را پاكسازی و دشمن را در این منطقه منهدم كردند؛ به طوری كه تیپهای 110 و 34 و یكی از یگانهای گارد ریاستجمهوری، تلفات سنگینی را متحمل شدند و تعداد بسیار زیادی از تانكها و نفربرهای آنها منهدم شد. در این روز دشمن در جناح چپ خود و در امتداد جاده قدیم بصره- فاو، دست به تلاش مذبوحانهای زد كه از سوی رزمندگان به شدت سركوب شد. به این ترتیب، تیپهای 65 و 66 و تیپ 2 گارد ریاستجمهوری كه در خط پدافندی كنار نخلستان مستقر بودند، بدون اینكه بتوانند كوچكترین واكنش یا پاتكی را انجام دهند، تلفات سنگینی را متحمل شدند. در این روز، لشكر5 سپاه سوم، بیشتر یگانهای خود را در منطقه مستقر كرد و تیپ 30 زرهیاش را در رده احتیاط تیپ 10زرهی گارد ریاستجمهور قرار داد.
در این عملیات، جانشین زرهی قرارگاه خاتمالنبیا صلیالله علیه و آله سردار رضا امانی و مسوول لجستیك قرارگاه خاتم، سردار محمد اثری نژاد و شهید رضا چراغی، فرمانده لشكر 27 حضرت محمد
نظرات شما عزیزان: